کاشان و یزد 94.12.29 تا 95.1.4

ساعت 7 از کرج همراه با مامان گلم و دوست عزیزم مینا به سمت جاده قم راه افتایم، در راه در مجتمع مهتاب صبحانه خوردیم و به سمت کاشان راهی شدیم.

ابتدا از نیاسر و غار رییس نیاسر که کل مسیر را باید دولا راه می رفتیم دیدن کردیم، غار فوق العاده ای بود،بعد از آن از آبشار نیاسر دیدن کردیم ، سپس در مسیر 4 تاقی نیاسر را دیدیم و برای دیدن باغ فین به کاشان رفتیم.

داخل باغ فین را دیدم و برای شب هتل 3 ستاره مریم را رزرو کردیم.

سپس از بازار سنتی کاشان دیدن کردیم و بعد از آن به خانه مهینستان راهب رفتیم و کلی عکس های قشنگ اونجا انداختیم.

از خانه منوچهری ها نیز دیدن کردیم.

دیگه شب شده بود برای صرف شام به خانه برگر رفتیم و در آنجا پیتزا خوردیم و برگشتیم هتل.

صبح روز اول فروردین:

از خواب بیدار شدیم و سال تحویل شد . من عیدی مامانم و دوستم را دادم و بعد از خوردن صبحانه در هتل رفتیم که کلی جاهای قشنگ دیگه را هم ببینیم.

ابتدا از خانه طباطبایی ها و خانه تاریخی عباسیان و حمام سلطان امیر احمد(صفویه) دیدن کردیم.

بعد از آن از روستای سرخ زیبای ابیانه دیدن کردیم، اونجا لباس محلی اجاره کردیم و کلی عکس انداختیم.

بعد از آن از کاشان راهی جاده یزد شدیم و نهار را در بین راه در رستوران آذربایجان خوردیم و به سمت یزد حرکت گردیم.

راستی نسکافه بین راه هم خیلی چسبید.

شب رسیدیم یزد و در آنجا مستقر شدیم.

صبح روز 2 فروردین:

صبحانه را خوردیم و ابتدا از آسیاب آبی کوشکنو دیدن کردیم، سپس به میدان امیر چقماق رفتیم و از مدرسه طلاب دیدن کردیم و در طرف دیگر خیابان از موزه آب یزد امیر چقماق دیدن کردیم.

بعد از آن از آتشکده یزد دیدن کردیم، وای که چه صف طولانی داشت.

نهار را در رستوران بی نظیر شاه نشین یزد خوردیم، فضای اونجا فوق العاده بود، شبیه یه غار خیلی قشنگ بود که با پله به هم وصل میشد، واقعا عالی بود.

بعد از آن به سمت سریزد راهی شدیم، سریزد در واقع بانک آن زمان به حساب می آمده، بنای جالبی بود.

کمی جلوتر دروازه سریزد بود، اونجا شتر سوار شدم و یه مسیری رو رفتیم و برگشتیم.

عصر به سمت یزد برگشتیم و شب به دولت آباد رفتیم، در آنجا آش شولی و فالوده شیرازی و بستنی خوردیم.

شب شده بود برگشتیم خانه تا برای فردا استراحت کنیم.

روز 3 فروردین :

از حمام خان دیدن کردیم و در همان جا بازار سنتی خان یزد بود که آنجا را هم دیدیم و کمی خرید کردیم.

نهار را به پیشنهاد دوستان در دالان بهشت یزد دیزی خوردیم، یادش بخیر اونجا چقدر با دوستم دابسمش های خنده دار ساختیم.

بعد از آن از زندان اسکندر (مدرسه فیضیه) و سپس خانه لاریها دیدن کردیم و در همان جا یک چای خوش مزه خوردیم و سپس من و دوستم از خانه نساجی دیدن کردیم.

شب به باغ مشیر الممالک رفتیم و در آنجا گشتیم، باغ فوق العاده زیبایی بود و جاتون خالی قلیون بولوبریش خیلی چسبید.

صبح روز 4 فروردین:

روز آخر سفر رسیده بود. یادم افتاد که میخواستم برای خواهرم و خانوم برادرم سوغتی دستبند و گردنبد مس بخرم، پس دوباره بعد از صبحانه به زندان اسکندر رفتیم و سوغاتی هام رو هم خریدم.

ساعت 10:00 از یزد راه افتادیم و ظهر نهار را در خانه عباسی های کاشان خوردیم و شب رسیدیم کرج.

این بود مسافرت 5 روزه عید 1395.

خیلی خوش گذشت جای همگی خالی.